موقع شلیک، ابری از مرغان ماهیخوار را میبینی که در آفتاب بلند میشوند و
همة افق دریاچه را صورتی میکنند و بعد فرود میآیند.
بعد از آن، هر بار که شلیک میکنی، برمیگردی و به آفتاب روی دریاچه نگاه میکنی و
برخاستن سریع و شگفتآور ابر را میبینی و بعد فرونشستن آرام آن را.
اینکه میگویند رمان تپههای سبز آفریقا یک شکار ادبی است چندان هم دور از واقعیت نیست.
همینگوی زیاد اهل مصاحبه نبود ؛ مصاحبههای اندکی هم که از او موجود است
درواقع همان حرفهایی است که در این کتاب و از لابهلای
حرفهای او در وقت شکار
آشکار میشود؛ کتابی که با دیگر آثار همینگوی تفاوت
عمده دارد و
قدرت روایتگری و هنر وصف او را به نمایش میگذارد.